این روزها من هم چون بسیارانی که از شادی سر از پا نمی شناسند، همواره در پی آنم که برای خدمتی که اصغر فرهادی به فرهنگ و هنر ایرانی کرد، کاری کنم. در حد توان کمی که در رسانه دارم، کرده ام؛ اما اینجا در آزادنگار چیزهایی را می گذارم که به دلم نزدیک تر است. حتی خبر اسکار گرفتن فرهادی عزیز را هم، آنِ گرفتن، در همین صفحه آزادنگارم آوردم که در عین ناباوری، اسلاید شو صفحه اصلی هم شده بود دیروز. با اینکه فضای نوشتن کم ندارم، کم یا زیاد، نوشتنِ اینجا برای من چیز دیگریست. حال دیگری دارد. در هر حال این کم ترین است برای فرهادی، که بگردم و تبریک های کسان بی شمار را بیابم و همه را گرد بیاورم در این پست. هر چند آنقدر صدای این رخداد بلند است که نیازی به گشتن نیست. حتی آنها هم که تا دیروز، گوش هاشان را گرفته بودند که صدای افتخارآفرینی این فیلم را نشنوند؛ شنیدند و در اندازه های خودشان، با خوشی و نا خوشی، چیزی گفتند و کاری کردند. مولایم علی می فرماید: قدر الرجل علی قدر همته:ارزش مرد به اندازه همت اوست. و جناب حافظ هم آن را آورده که: ... فکر هر کس به قدر همت اوست. خداوند حال ناخوشان را به گرداند.
پس تبریک ها را می آورم در پی که تو بخوانی. این تو هم فرهادی است. هم آن ها که دست به او دادند تا فیلم بر پرده بیافتد و هم تو که به من سر می زنی. این تو، همه ایران است.
بهمن فرمانآرا:
«وقتی به دبیرستان می رفتم رادیو برنامهای داشت بهنام «بیایید با هم دنیای بهتری بسازیم» و مجری این برنامه «دکتر بنی احمد» بود که درباره روانشناسی کودک صحبت می کرد. امروز صبح که «اصغر فرهادی» برای دریافت جایزه اسکار به عنوان بهترین فیلم خارجی روی صحنه رفت...
... در میان کفزدنهای زیاد کارگردان برنامه اسکار کلوزآپی از «سارینا فرهادی» که اشک شوق صورتش را خیس کرده بود، نشان داد و با خود گفتم که چهره «سارینا» تصویر دل تمام آنهایی است که سربلندی سینمای ایران را می خواهند، حتی من پیرمرد هم دلم لرزید. موفقیت هر هممیهنی در هر زمینهای اسباب غرور برای همه ملت می شود و فرهادی با بردن جایزه اسکار سینمای ایران را بر بال شوق به آسمان هفتم برد و می دانم با هوش و ذکاوتی که در او سراغ دارم او حداکثر استفاده را از این پیروزی برای پیشبرد حرفهاش خواهد کرد. نوشجانش و هزاران دعای خیر پشتیبانش!
این موفقیت مثل سکهای می ماند که مثل هر سکهای دیگر دو رو دارد و فرهادی یک روی آن را با فیلم فوقالعادهاش تصویر کرده است. اما روی دوم بعد از تبریکات مکرر برعهده ماست و هرکدام از ما سعی می کنیم در کارمان موفق باشیم.
درمورد سینمای ما باید دید مسوولان سینما از این فرصت طلایی چه استفادهای می کنند و اینجاست که برمی گردم به اسم آن برنامهای که در شروع آوردم. از آنجا که من تا اطلاع ثانوی خود را بازنشسته کردهام اینقدر امروز به خاطر این دوست جوان مسرور و سرحال هستم که برای مسوولان سینما چند پیشنهاد ساده دارم:
1- «خانه سینما» را به اصناف سینما پس دهید و بعد از تغییر آن دو بند اساسنامه که قبول ندارید، بگذارید که اصناف مختلف سینما، هیاتمدیره خانه سینمای خود را انتخاب کنند.
2 – حکم ممنوعالکاری و ممنوعالخروجی جعفر پناهی را لغو کنید و بگذارید این کارگردان مهم سینمای ایران بار دیگر به ساخت فیلم برگردد.
در خاتمه از شما دعوت می کنم به میمنت و مبارکی این موج شادی سینمای ایران بیایید با هم سینمای کشورمان را دور از تسویهحسابها و دشمنی های بی اساس به عنوان یک پدیده افتخارآمیز بستاییم و سد راه پیروزی های آیندهاش نشویم.»
داریوش مهرجوی:
«با شنیدن خبر اسکار «جدایی» بسیار خوشحال شدم و این جایزه مثل همان گلی بود که در بازی های مقدماتی جامجهانی در دروازههای آمریکا و استرالیا کاشتیم. به «اصغر فرهادی» و گروه «جدایی نادر از سیمین» تبریک می گویم به خاطر بازی های درخشان و فیلم خوشساختی که به نظرم از بهترینهای تاریخ سینمای ایران است. امیدوارم این فیلم در همه جای دنیا مخصوصا آمریکا و کانادا بهخوبی دیده شود و مردم، هرچه بیشتر در سراسر جهان آن را ببینند تا با فرهنگ و خصوصیات ویژه مردم سرزمین ما آشنا شوند.»
رخشان بنیاعتماد:
«اصغر فرهادی اولین جایزه اسکار را برای سینمای ایران گرفت، اما افتخاری بالاتر از یک جایزه به ملت ایران داد. کاش زمانی که این جایزه در موزه سینمای ایران جای می گیرد، برای ثبت در تاریخ، گفتههای اصغر فرهادی کنار آن نوشته شود. نوشته شود تا بازخوانی و به یادها سپرده شود که در زمانه واهمههای پنهان از واژههای تحریم و تهدید و جنگ، در سحرگاه هشتم اسفندماه 1390، سینمای ایران توانست با زبان هنر، پیام صلحخواهی ملت خود را به جهان اعلام کند.»
کیهان کلهر:
«دریافت جایزه اسکار را به اصغر فرهادی و گروهش تبریک می گویم چراکه افتخار بزرگی را نصیب ایرانیان کرد. رقابت در محدودیت بسیار سخت است. وقتی اعلام شد اصغر فرهادی اسکار برده است، اشک در چشمانم جمع شد، اما شاید کسب چنین جایزههایی در موسیقی دشوار باشد چراکه اینگونه جایزهها به موسیقی تجاری ربط پیدا می کند و ما باید ابتدا خودمان را باور کنیم. امروز می توان به موسیقی ایران امیدوار بود اما باید گفت که در فستیوالهای موسیقی بخش جایزه وجود ندارد بلکه هنرمند کنسرت خود را اجرا کرده و از صحنه پایین می آید اما همین که نوازندگان ما در نقاط مختلف دنیا کنسرت برگزار می کنند، دلالت بر پیشرفت موسیقی دارد.»
احمد مسجدجامعی:
«یکبار در جمع دولت، رییس وقت بانک مرکزی دکترشیبانی با ذوق و شوق بسیار به سویم آمد. او درباره فیلمی از مجید مجیدی پرسوجو می کرد و دنبال اطلاعات بود. طبیعی بود که بپرسم، رییس بانک مرکزی چرا باید چنین پرسشهایی داشته باشد، اما منتظر نماند و خودش گفت که در اجلاس روسای بانکهای مرکزی جهان چند نفر از مقامهای اقتصادی کشورها به او مراجعه کرده و موفقیت سینمای ایران را تبریک گفتهاند. شب قبل فیلم برگزیدهای از مجید مجیدی در مهمترین شبکههای تلویزیونی کشور میزبان به نمایش درآمده بود. گروهی در کشورمان موفقیتهای هنر ایرانی را در جهان به نگاه سیاسی نسبت می دهند و معتقدند که این آثار به دلیل ارایه چهره سیاه از ایران جایزه می گیرند. این نگرش کم و بیش در همه دورهها هوادارانی داشته است، اما به نظر می رسد کسانی که چنین نگاهی را ترویج می کنند نسبت چندانی با هنر ندارند و اعتماد و شناختشان از فرهنگ و هنر ایران بسیار اندک است. چند سال پیش به مناسبت 25 سالگی انقلاب اسلامی می خواستیم از هنرمندان برگزیدهای که بیشترین موفقیتها را داشتهاند، تقدیر کنیم.
دو نفر بیشترین جوایز را از جشنوارههای جهانی گرفته بودند: عباس کیارستمی و مجید مجیدی. مجیدی بیشترین جوایز داخلی را نیز از آن خود کرده بود. جدا از اینکه چنین نسبتهایی را به چنین شخصیتهایی نمی توان داد، این پرسش را نیز می توان مطرح کرد که چگونه ممکن است کسانی که جوایز ملی شان نیز اینقدر بالاست، در جشنوارههای خارجی به دلیل سیاهنمایی جایزه گرفته باشند؟ در سالهای اخیر این نگاه کمابیش اصلاح و از جهاتی منزوی شده است. واکنش عمومی به موفقیت اخیر فیلم اصغر فرهادی نشان داد کسانی که موفقیت هنر ایرانی در دنیا را به حساب سیاهنمایی می گذارند، اندکند. البته برخورد هنرمندان ایرانی در واکنش به موفقیتشان نیز در این امر تاثیر زیادی دارد. هنرمندان ایرانی بهرغم اینکه با محدودیتهای زیادی روبهرو هستند، وقتی در چنین جایگاهی قرار می گیرند، خود را در نقش سفیران ملت می بینند. آن چند جمله کوتاه اصغر فرهادی هنگام گرفتن جایزه اسکار، در زمانهای که عدهای بر طبل جنگ می کوبند، در اصلاح تصویر ایرانیان به مراتب از بسیاری اقدامات سیاسی و دیپلماتیک موثرتر و کارسازتر بود. نکته جالب درباره فیلم «جدایی نادر از سیمین» این است که این فیلم نه تنها در ایران با استقبال مردم و حتی جشنوارههای دولتی و غیردولتی روبهرو شد که در جهان نیز با استقبال مردمی مواجه گردید. این فیلم پیش از اینکه در جشنوارهها کشف و دیده شود، در سینماهای کشورهای مختلف تماشاگران فراوانی یافت. جالب است عدهای که در ماجرای «اشغال والاستریت» از صدای مردم حرف می زنند، این همه تماشاگری را که فیلم «جدایی نادر از سیمین» را پسندیدهاند، مردم نمی دانند و آن را به سیاست نسبت می دهند. اگر مردم جهان بیش از حکومتهایشان برای ما اهمیت داشته باشند، قطعا موفقیتهایی از این دست نیز برایمان ارزش و اعتبار بیشتری خواهد یافت. پیش از این در عرصه هنرهای دیگر نیز موفقیتهایی نصیب ایرانیان شده است. در هنرهای تجسمی یا تئاتر نیز هنرمندان ایرانی به موفقیتهایی دست یافتهاند. این هنرمندان در واقع بیشتر کوتاهی های مسوولان را در این زمینه جبران کردهاند. بهرغم تفاوت دولتها، حضور در عرصههای جهانی کمابیش یکی از دغدغههای مدیریتهای فرهنگی در دورههای مختلف بوده است. حضور در این عرصهها به اشکال مختلفی برای فرهنگ و هنر ایران ممکن است؛ مشارکت در عرصه مدیریت سازمانهای جهانی، مانند یونسکو، آیسسکو و کنفرانس اسلامی و... حضور موثر در جشنوارهها و نمایشگاههای جهانی و شرکت در بازار فرهنگ و هنر که در سطح جهانی شتابی فزاینده گرفته و می رود، از بازیگران اول صحنه تجارت جهان شود. بسیاری از سیاستها و راهکارهای این مهم در سند برنامه چهارم توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گنجانده شده است، هرچند کمتر به اجرای آن اندیشیدهاند. افزون بر همه اینها باید توان و ظرفیت تعامل، گفتوگو و مبادله داشته باشیم. بخشی از ظرفیت گفتوگو، تعامل و مبادله به توانایی ما در تولید آثار هنری ارزشمند و مورد توجه برمیگردد، اما بخشی از آن منوط است به اصلاح نگرش و درک ما نسبت به هنر، شناختمان از هنر تنومند و پرشاخوبرگ ایران زمین و همچنین شناختمان از روابط جهانی، تا بتوانیم با حضور در ایوان و پیشخوان فرهنگ و هنر جهان نقشآفرینی داشته باشیم. ایران به دلیل قرار گرفتن در موقعیت ممتاز و ویژهای که از آن می توانیم به چهار راه تمدنها یاد کنیم در شرایط و احوالی است که محل تلاقی چند تمدن مهم جهانی است. قرار گرفتن در چنین موقعیتی خودبهخود امکانی را در اختیارمان قرار می دهد که شاید در نگاه نخست بر ما آشکار نباشد، اما بسیار تاثیرگذار است. ماهاتیر محمد معمار مالزی جدید در جلسهای می گفت: «ایران میتواند نقش، جایگاه و اهمیتی که در جاده ابریشم تاریخی داشت در جاده ابریشم جدید که مبتنی بر فرهنگ و فناوری اطلاعات است، داشته باشد» تجربهها نشان داده است که ما هرجا با تکیه بر این ظرفیتها و سرمایههای انسانی ها به عرصه آمدهایم، موفقیتها کسب کردهایم. برای موفقیت نیازی به هزینههای هنگفت نیست. بسیاری از آثاری که موفق شدهاند، اتفاقا آثاری هستند که در چارچوب سرمایهگذاری های معمولی داخل کشور و با تکیه بر همین عوامل، سامانگرفتهاند. به هر حال ما نسبت به بسیاری از کشورهای جهان مزیتهایی داریم که بهرغم محدودیتها و موانع، ما را در نقشآفرینی در فرهنگ جهان یاری می کند. این مزیتهای نسبی آگاهانه یا ناخودآگاه در تولید و آفرینش هنری ما نقش دارد. «تئو آنجلو پولوس» کارگردان بزرگ یونان که چندی پیش درگذشت، سالهای پیش به ایران سفر کرد، دیداری با او داشتم. او در این دیدار موفقیت سینمای ایران را به پشتوانه تاریخی فرهنگ و هنر شکوهمند این سرزمین مرتبط می دانست. با نگاهی به فیلمهای ایرانی، شاید در نگاه اول چندان با حرف او موافق نباشیم، اما اگر دقیقتر فکر کنیم، آیا جایگاه فعلی ما، طرز فکر امروز ما و نگاه ما به انسان، اخلاق و جهان بدون گذشتهای که از سر گذراندهایم، می توانست شکل بگیرد؟»
جواد شمقدری:
«با موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» در اخذ اسکار، ذائقه جامعه سینمای ایران که در جشنواره سیام فجر شیرین شده بود، کامل شد. این جایزه گواهی دیگر بر آغاز فصل جدید سینمای ایران است که در قالب سازمان سینمایی به افقهای بلندتری می اندیشد. قضاوت آمریکایی در مقابل فرهنگ ایرانی سر تعظیم فرود آورد و رای دهندگان آکادمی اسکار در مقابل لابی صهیونیستی که بر طبل جنگ می کوبد واکنش متفاوتی نشان دادند و این ترک آغاز فروپاشی استیلای لابی صهیونیستی بر جامعه و همه نهادهای آمریکایی است. امروز غرب تشنه چشیدن معنویت و طعم اخلاق و تجربه محبت، عاطفه و رفتار انسانی است. زخمهای شیطانی نیاز به مرهم الهی دارد و سینمای ایران در پرتو فرهنگ اسلامی پاسخگوی این نیاز است. موفقیت آقای فرهادی در دریافت جایزه اسکار حلقهای از موفقیتهای ملت بزرگ ایران است که آن را به وی و گروه همکارش و سینمای ایران و همه سینما دوستان ایرانی تبریک می گویم.»
نظرات شما عزیزان:
|